دفاعیات دادگاهی زن و شوهر متهم به شهادت عجمان
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۳۶۷۴
دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده ضاربان شهید روح الله عجمیان صبح دهم آذر ماه در استان البرز آغاز شد.
شهید سید روحالله عجمیان، متولد ۲۰ بهمن سال ۱۳۷۳ از بسیجیان حوزه ۴۱۷ شهدای کمالشهر کرج بود که روز پنجشنبه ۱۲ آبان ماه در جریان اغتشاشات و ناامنیهای آزاد راه کرج – قزوین در محدوده بهشت سکینه (س) کرج با ضربات چاقو برخی اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روز گذشته اولین جلسه دادگاه برگزار و به اتهامات ۹ نفر از متهمان با حضور وکلا، خانوادههای آنها و مددکار اجتماعی رسیدگی شد.
گفتی است ۳ نفر از ۱۵ متهم این پرونده ۱۷ سال سن دارند.
در همین راستا و براساس ماده ۳۱۵ قانون آیین دادرسی کیفری پرونده افراد بالغ زیر ۱۸ سال که اتهام آنها در صلاحیت رسیدگی در دادگاه انقلاب است و با تعدد قضات رسیدگی میشود باید در شعبه یک دادگاه کیفری یک استان ویژه رسیدگی به جرایم نوجوانان رسیدگی شود، قضات دادگاه امروز هم ابلاغ دادگاه انقلاب را دارند و هم مستشار دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرایم نوجوانان و دارای ابلاغ ویژه هستند.
در جریان رسیدگی به این پرونده تمام تشریفات قانونی برای رسیدگی به پرونده متهمان زیر ۱۸ سال رعایت شده است و متهمان از تمام امتیازاتی که قانون برای آنها در نظر گرفته است از جمله داشتن وکیل و حضور مددکار برخوردار هستند.
در ابتدای جلسه، ریاست دادگاه با اعلام رسمیت، دادگاه دادرسی متهم حمید قره حسنلو را اعلام کرد و از نماینده دادستان خواست کیفرخواست نامبرده را قرائت کند تا متهم از خود دفاع کند.
نماینده دادستان گفت: متهم حمید قره حسنلو فرزند محمد علی به اتهام افساد فی الارض از طریق ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، حمله به ماموران انتظامی و بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور شده است.
وی افزود: طبق اظهارات متهم حمید قره حسنلو همراه با همسر خود فرزانه قره حسنلو جهت حضور در بهشت سکینه (س) و در محل ضرب و جرح و شهادت بسیجی شهید روح الله عجمیان حضور داشتهاند.
نماینده دادستان ادامه داد: طبق مستندات جمع آوری شده و فیلم زمان ضرب و جرح شهید عجمیان روی انگشت اشاره دست چپ متهم حمید قره حسنلو آثار زخم و خونریزی مشهود است. زمانی که آرین فرزام نیا از پشت با کارد به شهید ضربه میزند، در دومین ضربه دست این متهم هم که همانجا حضور داشته زخمی میشود. همسر متهم که در محل حاضر بوده و از متهمان پرونده است در اظهارات خود گفته متهم یک لگد به بسیجی شهید زده است.
وی عنوان کرد: در زمان دستگیری متهم در منزل وی و در بررسی گوشی همراه متهم فیلمی از زمان حادثه که توسط خود متهم ضبط شده نیز کشف شده است.
در ادامه قاضی از متهم خواست تا در جایگاه دفاع از خود قرار گرفته و دفاعیات خود نسبت به کیفرخواست را بیان کند.
در ابتدای حضور متهم در جایگاه قاضی پرسید: کیفرخواست را شنیدی و آیا آن را قبول دارید؟
متهم در دفاع از خود گفت: من و همسرم جهت حضور سر مزار یکی از آشنایان به بهشت سکینه (س) رفته بودیم و قصد داشتیم اگر برای خانم نجفی هم مراسمی بود حضور پیدا کنیم.
قاضی ازمتهم پرسید: گفته شده شما اولین نفری بودید که در بهشت سکینه(س) حاضر شدید شما اسلحه داشتید؟
متهم پاسخ داد:نه.
در ادامه دادگاه فیلم حضور متهم در صحنه جنایت به دستور قاضی پخش شد.
متهم گفت: در اتوبان دنبال راه برگشت بودیم که صحنه ضرب و جرح شهید عجمیان پیش آمد.
قاضی پرسید در محل دستگیر شدید؟ دست شما چرا زخمی شد؟
متهم: شب در منزل دستگیر شدیم و متوجه نشدم دستم چرا زخمی شد. همسرم در محل وقوع جنایت جمعیت را کنار میزد تا شهید را نزنند.
قاضی خطاب به متهم گفت: جمعیت را کنار میزدید تا صحنه بهتر تصویربرداری شود.
متهم گفت: متوجه زخمی شدن دستم نشدم اما همسرم گفت دست یک آقایی چاقو بود. زمانی که ما رسیدیم شهید روی ماشین بود و به وی ضربه میزدند که بعد پایین افتاد.
قاضی پرسید شما ضاربان را دیدید؟
متهم گفت: ۳ تا ۴ جوان بودند و من تنها سنگ دست یک نفر دیدم.
قاضی پرسید شما سردستگی جمع اغتشاشگران و فرماندهی جمع حاضر در صحنه را به عهده داشتید؟
متهم: من اگر لیدر بودم باید پیامی داده باشم.
قاضی در پاسخ گفت: کسی که ماموریتی ندارد چرا باید فیلم جزییات صحنه را تهیه کند و در همه صحنه ها پیگیرانه حضور داشته باشد؟
متهم گفت: من بدون منظور فیلم گرفتم و در حد لیدری نیستم.
قاضی پرسید: درآمد ماهیانه شما چقدر است؟
متهم پاسخ داد: بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون درآمد ماهیانه دارم.
قاضی خطاب به متهم گفت: پس مشکل اقتصادی نداری، انگیزه شما مخالفت با نظام بود؟
متهم ادامه داد: هدفی نداشتم، اشتباه کردم. من به اشتباه این رفتارها را انجام دادم.
قاضی گفت: شما به عنوان لیدر آشوب معرفی شدهاید و در بستن اتوبان، ضرب و جرح و شهادت بسیجی شهید روح الله عجمیان نقش داشتهاید.
متهم: خیر زمانی که رسیدیم پشیمان شدیم و میخواستم به منزل برگردیم اما به دلیل شلوغی در بین جمعیت گیر کردیم.
قاضی: شما صحنه گردان بودی و همهجا حضور داشتی. در بهشت سکینه(س)، در اتوبان حتی در لابه لای ماشینها به دنبال چه بودی؟
متهم: هدفی نداشتم زمانی که به سمت ماشین ها میرفتیم شیشههای ماشین ها شکسته بود
قاضی پرسید: جوانها تحت فرمان شما بودند؟ چرا به شهید عجمیان لگد زدید؟
متهم: نه من لگد نزدم.
قاضی در پاسخ گفت: خانم شما در بازجویی اعتراف کرده که شما لگد به شهید زدید.
قاضی پرسید: شما چه نسبتی با خانم حدیث نجفی داشتید که میخواستید سر مزار او بروید؟
متهم: نسبتی نداشتیم برای اعتراض رفته بودیم.
قاضی پرسید: بستن جاده اعتراض است؟
متهم: من نقشی در بستن جاده و اغتشاشات نداشتم اینکه شما میگویید من لیدر بودم تماس یا ارتباطی باید داشته باشم.
در این هنگام وکیل متهم حمید قره حسنلو در مورد صحنه شهادت شهید عجمیان اظهاراتی بیان داشت و سوالاتی نیز از متهم پرسید.
در ادامه نماینده دادستان ضمن انتقاد از متهم بابت برخی اظهاراتش خطاب به متهم ادامه داد: عینکتان در جایی که پیکر شهید عجمیان افتاده بود، بوده است که آن را برداشتید. چه اقدامات پزشکی برای این شهید انجام دادید؟ آنها را توضیح دهید.
وی اضافه کرد: شما به عنوان یک پزشک در صحنه جرم حضور دارید اما به شهید عجمیان که روی زمین افتاده بیاعتنا هستید و به اولگد می زنید.
متهم گفت: من قبول دارم از لحاظ پزشکی اهمال کردم اما عمل مجرمانهای که منجر به فوت شهید عجمیان انجام شده باشد را انجام ندادهام.
قاضی در ادامه از متهم خواست دفاع آخر خود را بیان کند.
متهم قره حسنلو خطاب به قاضی گفت: من این اتهامات را نمیپذیرم.
نماینده دادستان در ادامه با اجازه از قاضی مجددا گفت: اظهارات آرین فرزامنیا نسبت به شما این است که شهید را نگه داشتهاید و او ضربه زده است. در این فیلم هم که ضبط شده مشخص است شما با خشم در حال قدم زدن هستید و برخلاف سوگندی که یاد کردید به مجروحی که روی زمین افتاده کمک نمیکنید. برای کفش خونیتان که آغشته به خون شهید عجمیان هست چه توضیحی دارید؟
متهم در پاسخ گفت: من کاری نکردم.
متهم گفت: من و همسرم به طور ناخواسته در این اجتماع وارد شدیم.
متهم ادامه داد: کاش اصلا به این ماجرا وارد نمیشدم و به خانه برمیگشتم. من به هیچ وجه دنبال آشوب و اغتشاش نبودم.
قاضی از متهم قره حسنلو پرسید: آیا دفاعیاتتان تمام شده است؟ که متهم پاسخ داد: بله و قاضی ختم این جلسه را اعلام کرد.
قاضی در ادامه جلسه گفت: علی معظمی گودرزی فرزند داریوش به جایگاه بیاید تا نماینده دادستان کیفرخواست وی را بخواند، بعد از متهم درباره موارد اتهامی سوال خواهیم پرسید.
نماینده دادستان گفت: در کیفرخواست علی معظمی گودرزی آمده است نامبرده ضمن هماهنگی با سه متهم از شهریار به کرج رفتهاند و اقدام به انسداد مسیر و پرتاب سنگ به مأموران و کردهاند. آنها در صحنه شهادت عجمیان حضور داشته و دیدهاند که چند نفر به پیکر این شهید سنگ زده است اما خودش این اقدام را انجام نداده است.
نماینده دادستان ادامه داد: اتهام او افساد فی الارض و اقدام علیه امنیت کشور است و همچنین فعالیت تبلیغی علیه نظام است.
قاضی خطاب به متهم گفت: آیا این اتهامات را قبول دارید؟
متهم معظمی گودرزی گفت: من به عنوان اولین نفر این بسیجی را در محل دیدم و سنگ هم در دستم بود ولی به طرف او پرتاب نکردم.
قاضی پرسید: چند سنگ در دستت بود؟
متهم پاسخ داد: فکر میکنم دو سه تا ولی ما برای آسیب رساندن به کسی به این محل نرفته بودیم و نمیخواستیم آن بسیجی را به شهادت برسانیم.
وی افزود: تشکیل زنجیره انسانی را قبول دارم اما قصدمان مسدود کردن اتوبان نبود و اشتباه کردیم.
قاضی پرسید سنگ را چه کردید؟
متهم پاسخ داد سنگی پرت نکردم و آن را روی زمین انداختم نمیخواستم به کسی بخورد.
رئیس دادگاه وکیل متهم را به جایگاه فراخواند.
وکیل گفت: آقای معظمی تحت تأثیر دعوت فضای مجازی به اتفاق سه تن دیگر مجید محمدی، شاکرمی زواردهی و علی محرمی به بهشت سکینه (س) رفتهاند.
وکیل متهم گفت: آقای معظمی در وارد کردن صدمه به شهید حضور نداشته اند.
وی ادامه داد: متأسفانه تأثیر فضای مجازی است. این افراد تنها میخواستند در این حرکت اعتراضی شرکت کنند و در اینکه کارشان خلاف است صحبتی نیست اما افساد فی الارض خصیصههایی دارد که یکی از آنها اقدام علیه جان کسی است که آقای معظمی چنین کاری را انجام نداده است لذا درباره این اتهام اول معترض هستم.
وی ادامه داد: درباره اتهام اجتماع علیه امنیت عنصر روانی آن مخدوش است و این جوانان برای اعتراض به آن سمت آمدند و نه کلیپی منتشر کردهاند و نه درباره این حادثه پیام یا توئیتی منتشر نکردهاند و به اشتباه خود اذعان دارند.
قاضی از وکیل پرسید: آیا شما در این مدت با متهم صحبتی داشتهاید که وکیل پاسخ داد: بله، من به ایشان توصیه کردم توبه کنند اما باز هم تأکید دارم که به نیت تبانی علیه امنیت کشور به آن نقطه نیامده بودند.
قاضی از متهم خواست در جایگاه قرار بگیرد و در ادامه گفت: اتهام شما افساد فی الارض از طریق اجتماع و دادن شعار و ایجاد آشوب و حمله به نیروهای انتظامی و اخلال عمده در نظم جامعه است.
وی ادامه داد: آیا اخلال در نظم عمومی کردید؟ باتوجه به اینکه زنجیره انسانی تشکیل دادید و از آن فیلم گرفتید، این فعالیتتان تبلیغی علیه مردم این کشور محسوب نمیشود؟ مجموعه اقدامات شما که در این حادثه صورت گرفته نمونه افساد فی الارض است، لذا با زبان خود هرچه مایل هستید برای دفاع بگویید.
متهم گفت: حمله به نیروی انتظامی و مقاومت بسیج قبول نیست. من اولین کسی بودم که شهید عجمیان را دیدم که با پیراهن خونی کنار دیوار نشسته بود و وقتی از کنارش رد میشدم آقای کرمی پشت من ایستاده بود.
قاضی سوال کرد: از شهید عجمیان نپرسیدید چه اتفاقی برایش افتاده است؟
متهم پاسخ داد: خیر چون جمعیت زیادی آنجا ایستاده بودند و به خاطر ترس از اغتشاشگران جلوتر نرفتم. این را هم بگویم که من اتوبان را نبستم و اقدام به لیدری اغتشاشات نکردم و اتوبان بسته بود.
قاضی سوال کرد: پیشنهاد تشکیل زنجیره انسانی را چه کسی داد؟
متهم پاسخ داد: من نگفتم افرادی که زنجیره را نیز تشکیل دادهاند را نمیشناسم و فیلمی هم از اتوبان نگرفتم و برای جایی نفرستادم. من تنها یک فیلم گرفتم
وی خطاب به رئیس دادگاه گفت: ما برای این ماجرا برنامهریزی قبلی نداشتیم و تنها گول رسانهها را خوردیم. همه این افراد که شهید شدند برادرهای ما هستند و از شما و نماینده دادستان میخواهم به ما کمک کنید.
قاضی در ادامه از متهم فرزانه قره حسنلو خواست در پاسخ به کیفرخواست قرائت شده دفاعیات خود را بیان کند.
متهم گفت: من فساد فی الارضی انجام ندادهام و به شهید عجمیان دست نزدهام.
متهم ادامه داد: تنها در اثر هیجانات القائی از شبکههای معاند به بهشت سکینه (س) رفتم اما شلوغ شد و در جاده متوقف شدیم و دیدیم که چند نفر به شهید ضربه میزنند.
قاضی پرسید: شما دور شهید چرخیدید و هیچ کاری برای دفاع از وی انجام ندادید.
قاضی پرسید: مردی که به شهید سنگ زد را میشناسید، اسمش چه بود؟
متهم: نه نمیشناختم شلوغ بود یادم نیست.
قاضی: فیلم را نشان بدهید تا متهم فرد مورد نظر را شناسایی کند.
در ادامه دادگاه فیلم این لحظه نشان داده شد.
متهم گفت: نمیدانم کدام آقا بود، گفتم ندیدم.
متهم ادامه داد: من فعالیت زیادی در فضای مجازی ندارم فقط برای همسایه یک پیامک دادم که در مراسم چهلم شرکت کنند.
قاضی: این پیام را برای شبکههای معاند و بی بی سی و فرانسه هم فرستادید؟
متهم پاسخ نداد.
قاضی گفت: آن لحظه که همسرت لگد زد چه کردی؟
متهم: همسرم رفت که عینکش را در کنار شهید بردارد اشتباه گفتم که لگد زد پشیمانم. آسیبی به شهید عجمیان نزدم و هیچ دخالتی در برهم زدن امنیت نداشتم، تقاضای عفو و بخشش دارم.
قاضی: شهید عجمیان را چه کسانی شهید کرده اند؟
متهم: اغتشاشگران.
قاضی: پس قبول داری که همه اقدامات آشوبگران و شما موجب شهادت شهید شده و همه اتفاقات در بهم زدن نظم عمومی و آسیب رساندن به افراد بیگناه توسط شما نقش داشته است.
قاضی در ادامه وکیل مدافع متهم را برای ارائه دفاعیات از متهم به جایگاه احضار کرد.
وکیل به متهم گفت: در خصوص اتهامات موکلم نسبت به فساد فی الارض تعریفی که در قانون برای اثبات فساد فی الارض آمده شامل رفتار موکل من نمیشود و متهم رفتاری که موجب فساد، جنایت یا اخلال در نظم عمومی بشود انجام نداده و صرف حضور وی در صحنه افساد فی الارض محسوب نمیشود.
وکیل متهم ادامه داد: در خصوص حمله به مأموران امنیتی و نیروهای بسیج موکلم رفتاری نداشته، سنگ یا وسیلهای به طرف مأموران پرتاب نکرده است و در فیلم صحنه نیز چنین چیزی مصداق عینی ندارد.
قاضی خطاب به وکیل گفت: ۴۰ الی ۵۰ نفر در صحنه ضرب و جرح و شهادت شهید عجمیان حضور داشتند که هرکس ضربهای میزد و متهم نیز در آن صحنه حضور داشت.
قاضی از وکیل متهم پرسید: شما از زمان بازداشت متهم با موکل خود دیدار داشتهاید؟
وکیل گفت: بله من موکلم را میبینم و از اینکه دادگاه به ما فرصت کافی برای صحبت داده است تشکر میکنم.
وکیل متهم افزود: موکلم متأسفانه تحت تأثیر فضای مجازی وسوسه شده و در حال حاضر نادم و پشیمان است و از دادگاه محترم تقاضای عفو و بخشش برای نامبرده را دارم.
قاضی: حضور در تجمعات و شعار دادن متهم را در صحنه قبول دارید؟
وکیل: بله قبول دارم شعار دادن و حضور در اغتشاشات عنوان مجرمانه دارد و به حد و تناسب رفتار باید مجازات شود؛ اما صرف حضور فیزیکی در صحنه افساد فی الارض و تبانی محسوب نمیشود.
قاضی از نماینده دادستان خواست تا سوالات پایانی خود را از متهم بپرسد.
نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: در فیلم پخش شده پوشش شما که عینک آفتابی با شیشه بزرگ است برای جلوگیری از شناسایی است. همچنین با سابقه ای که شما تأیید کردید شب قبل پیامک دادید که آن روز در بهشت سکینه (س) حضور پیدا کنید این کار با هدف قبلی بوده است.
نماینده دادستان ادامه داد: باتوجه به افتادن عینک همسرتان در صحنه، خونی بودن کفش وی و بریدن دستش کنار پیکر شهید و لگد زدنی که شما اعتراف کردهاید، اتهامات علیه شما مطرح شده است.
دادستان خطاب به متهم گفت: با اقرار شما و لگد زدن همسرتان به شهید حضور شما در صحنه و ارتکاب جرم مطرح شد.
متهم: عینک آفتابی با شیشه بزرگ که استفاده میکنم به دلیل حساسیت چشمهایم هست و همیشه از عینک و کلاه استفاده می کنم.
در ادامه قاضی خطاب به متهم گفت: وقت کافی برای دفاع به شما میدهیم و میتوانید حرفهای خود را به طور کامل بنویسید و اتهامات را قرائت میکنم تا شما دفاع کنید.
قاضی خطاب به متهم گفت: اتهام شما افساد فی الارض است. در کنار شهید عجمیان اقدامات شما موجب شده که به تمامیت جسمانی افراد که این مورد تنها یک نمونه بوده است آسیب وارد شده و شهادت شهید بسیجی عجمیان یک نمونه بارز بوده که شما در آن دخالت داشتهاید. اقدامات شما موجب شهادت یک بسیجی شده است و راهبندانهایی که شما با هدایتگری ایجاد کردید موجب بینظمی شدید در جامعه شده و اخلال در نظم عمومی و امنیت جامعه کردهاید و بارزترین نمونه آن هم به شهادت رساندن یک انسان بیگناهی است که جرمش تنها پوشیدن لباس بسیج است. اگر جرم دیگری داشته است شما به ما و مردم بگویید؛ به کسی حرفی زده یا کسی را کشته است؛ اگر کاری انجام داده بگویید و ما حرفی نداریم.
قاضی ادامه داد: شما با همسایههایتان اجتماع و تبانی کردهاید و با دعوت از دیگران و دشمنان این مملکت به بهانههای مختلف تجمع کردهاید و تبانی کردهاید تا امنیت مردم را بهم بزنید و علاوه بر اینها از صحنهها نیز فیلم تهیه کرده و ارسال کردهاید که این اقدام هم به عنوان فعالیت تبلیغی علیه مردم مظلوم و نظام اسلامی محسوب میشود.
متهم گفت: ما هیچ آسیبی به کسی نرساندهایم.
متهم افزود: در بستن اتوبان نیز هیچ دخالتی نداشتم
متهم: اشتباه کردم تحت تأثیر قرار گرفتم، توبه میکنم.
قاضی خطاب به متهم گفت: گناه این بسیجی شهید چه بود؟ دیروز در جلسه پدر شهید گفت گناه بچه من چه بوده است؟
متهم: او هیچ گناهی نداشت.
قاضی گفت: ما جواب این پدر و مادر شهید را چه بدهیم. مادر شهید که دیروز در جلسه دادرسی از حال رفت و ما باید به خاطر پخش این صحنهها از مردم عذرخواهی کنیم زیرا تنها نشان دادن این صحنهها موجب میشود تا احساسات مردم جریحهدار شود اما چارهای نداریم برای اینکه دنیا بفهمد که چه جنایاتی انجام میشود و بزرگی این جنایت و مظلومیت شهید و خانوادهاش و امثال آن مشخص شود، ما حاضر نبودیم با این وضعیت که حتی حیوانات را هم با بدن مجروحشان این گونه برخورد نمیشود نشان بدهیم و مادر شهید با دیدن این صحنهها دیروز در جلسه دادرسی حالش بهم خورد شما به عنوان یک خانم بگویید ما چه جوابی به مادر این شهید بدهیم.
متهم پاسخ داد: من واقعا متأسفم و صحنه بسیار دردناکی بود.
متهم ادامه: اشتباه کردم اما در شهادت این بسیجی هیچ مشارکتی نداشتم.
متهم ادامه داد: اشتباه کردم و تحت تأثیر قرار گرفتم ولی هیچ قصدی برای بهم زدن نظم عمومی و اخلال در جامعه نداشتم و یا اینکه بخواهم کسی را به شهادت برسانم دخالتی در این موضوعات نداشتم. پشیمانم و امیدوارم که مورد عفو قرار بگیرم و با بخشش و شفقت با من رفتار شود. من هیچ عنادی با نظام و کسی ندارم.
اساساً تحت تأثیر احساسات این رفتار را انجام دادم.
قاضی خطاب به متهم گفت: مطلب دیگری ندارید.
متهم گفت: خیر فقط تقاضای عفو و بخشش دارم.
قاضی ختم دومین جلسه دادرسی شهادت روح الله عجمیان را اعلام کرد و گفت: بنا داریم که به طور متوالی این جلسات رسیدگی را تا هر چند روز که طول بکشد ادامه بدهیم.
بیشتر بخوانید:
اتهام«افساد فی الارض» برای متهمان اصلی/ اولین جلسه دادگاه شهادت یک بسیجی در کرج / ۳ نفر از ۱۵ متهم پرونده ۱۷ سال سن دارند برنا: اغتشاشگر خیابان ستارخان تهران به اعدام محکوم شد21217
کد خبر 1701981منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دادگاه قوه قضاییه تجمعات اعتراضی بسیج قاضی خطاب به متهم گفت نماینده دادستان روح الله عجمیان علیه امنیت کشور افساد فی الارض شهید عجمیان متهم ادامه قاضی در ادامه بهشت سکینه متهم پاسخ فساد فی الارض اشتباه کردم انجام نداده حضور داشته بسیجی شهید شهادت شهید قاضی پرسید فضای مجازی نظم عمومی وکیل متهم تحت تأثیر داشته اید ضرب و جرح قاضی گفت صحنه ها لگد زد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۳۶۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: